میگن همیشه اولین ها خیلی تو خاطره ها جاودانه هستند.

خیلی خاص و خیلی دوست داشتنی اند.

دیروز یه روز خاص بود. یکی از همون خاطره های اولی

اولین سفر دو نفری

اولین باری که رفتم خونه ی به قول دزپیلیون هم بی (هم بیع! نمیدونم یه همچین چیزی! فارسیش میشه هم عروس یا جاری)

برای اولین بار که از خیلی چیزا تو حرفام فاکتور میگیرم این دفعه نمیخوام چیزی بمونه تو دلم

این دفعه میخوام از ته ته اعماق وجودم از برادر و خواهری که خدا بعد از 24 سال بهم داده و الحق از دستچین و گل های ناب روزگار هستند تشکر ویژه بکنم.

نه فقط به خاطر خوبی ها و مهربونی هاشون

نه فقط به خاطر مهمون نوازی خوب و عالیشون

به خاطر اینکه پشتم به داشتنتون گرمه، به خواهری و برادریاتون گرمه، به محبتتون گرمه، به اینکه بهتون از اعماق وجود اطمینان و علاقه دارم گرمه، به اینکه معتقدم یکی از اون هدیه های ناب خدا برای منید گرمه

و از این گرما....

من دلم پر شده از یه آرامشی که تمام عمرم دنبالش بودم.

تمام عمرمو شدم مدیون خوبی های همتون

همتون یعنی مادرا و پدرامون، خواهرا و برادرامون چه اونایی که از قبل داشتم و چه اونایی که دو ماهه دارم.

با تمام وجودم همتونو دوست دارم

ممنونم که هستید

نظرات شما عزیزان:

عادل

ساعت20:40---2 شهريور 1392

وقتی خداد دید ما خیلی واسمون مهمه که عروسمون خوب باشه و همیشه واسه این موضوع دعا میکنیم بهترین بندش رو بهمون هدیه داد و از خدا واسه داشتن همچین زن داداش خوبی ممنونم

پاسخ: عجب! مرسی داش عادل

نفس هستی

ساعت12:38---2 شهريور 1392

[وب سایت]

خیییییییییییییییییییلی دوست دارم

پاسخ: من بیشتر دوست دارم آجی

امیـــروبانـــو88

ساعت12:12---2 شهريور 1392

سلام

خواهر عزیزمون با خوندن این پست زیبا اشک تو چشمامون حلقه زد

ما رو شرمنده کردید

انشاالله لیاقت همچین خواهر مهربانی رو داشته باشیم

پاسخ: سلام داداشم و آجیم خوبین ایشالله؟ اونجور که باید حق مطلبو ادا نکردم بالاتر از این حرفا ارزش دارید برام امیدوارم لایق مهربونیاتون باشم دوستون دارم